در منطقه شمالی پاکستان، دره زيبايي بنام دره کالاش وجود دارد كه مملو از طبیعت زیبا، زنان با لباس های رنگی و مملو از مراسم شاد و دیدنی می باشد.
پاکستان آب و هوای متنوع از کوهستانی تا نیمه گرم، طبیعت، شهرها و مکانهای دیدنی بسیاری دارد که در بسیاری از موارد از چشم گردشگران غیرحرفهای پنهان می ماند.
شمال پاکستان از جمله مناطق زیبا و کوهستانی این کشور است که به خاطر زیبایی طبیعتش از آن با نام بهشت گمشده (کشمیر) نیز یاد می شود. دره کالاش نیز یکی از مکا ن های دیدنی شمال پاکستان می باشد که به دره رنگ و شادی معرف است.
در ادامه خاطره یکی از گردشگران این دره را می خوانید.
دره کالاش از زبان یک گردشگر
من به کشورهای متعددی سفر کرده ام. چراکه من معمولا در مدارس تابستانی، همایش ها، مشاوره ها و کارهای داوطلبانه ثبت نام می کنم. علاقه من به سفر با هر تجربه جدید در حال افزایش است و این بار، من می خواستم آن را متفاوت انجام دهم. به همین خاطر فکر کردم تا به کلاش سفر کنم.
من به عنوان یک مسافر انفرادی زن، با تعجب برخی از مسافران دیگر روبرو شدم. البته افراد خوب زیادی در اطراف مواجه می شوید که سعی می کنند به شما کمک کنند تا احساس راحتی نمائید.
بعد از تمام عکس های مسحور کننده که دیده ام، نمی توانم منتظر بازدید از کلاش در جشنواره Chillum Joshi باشم.
هنگامی که وارد دره کالاش می شوی، کوههای بلند و سر به فلک کشیده در اطراف دره سرسبز با نسیم تازه و خنک ویژه آن منطقه گویا به تو خوشامد می گویند.
من احساس خوشبختی میکنم که جشنواره Chillum Joshi را تجربه کرده ام، زیرا بعد از گذشت چند سال، دیگر ممکن است فرصتی وجود نداشته باشد که دیگر فرهنگ کالاشی ها را ببینید چراکه تعداد افراد قبیله ها معمولا به دلیل تبدیل یا توسعه در منطقه به طور پیوسته در حال کاهش است.
زنان کالاشی
هم اکنون 3500 نفر از مردم کلاش در سه دره بامبورت، رمبور و بیریر زندگی می کنند. مردم این قبیله؛ فرهنگ و میراث آن؛ منحصر به فرد بودن رسوم آن، یک موهیت بزرگ و گم شدن هریک یک فاجعه برای کشور خواهد بود.
جشنواره Chillum Joshi همه ساله در ماه می برگزار می شود. این جشنواره از بهار استقبال می کند و از خدایان مردم کلاش بخاطر محافظت از آنها قدردانی می کند. جشن های دره کالاش، خارجی ها و افراد محلی زیادی را به سوی خود جذب می کند. گفته می شود که مردم کلاش از نوادگان اسکندر بزرگ هستند و به همین ترتیب ، قدمت یونانی دارند. مردم این دره یونانی باستان نیز صحبت می کنند. یادم هست که با گفتن ایشپاتا (“سلام” به زبان آنها) از من استقبال کردند.
رشته مهربانی مردم کالاش تا همیشه در قلب من باقی خواهد ماند
مردم کلاش بهار را با رقص و پایکوبی جشن می گیرند. در سفر من به این دره، آن ها با مهربانی مرا به سمت مراسم رقص خود بردند. این رقص مثل بعضی از رقص های سنتی اروپای شرقی، در حالی که هر فرد، کمر و شانه های شرکای رقص خود را گرفته، با حرکات پیچیده پا همراه بود.
مارجیانا و شمسیا که در کلاس 8 تحصیل می کردند، می خواستند پزشک شوند. چشمانشان با انگیزه ای فراموش نشدنی می درخشد. هنگامی که من در حال ترک این دره بودم، مارجیانا دستمال خود را به من داد، همانکه تمام آن روز همراه وی بود. او اصرار داشت که من آن را با خود ببرم. من در حالی که محبت فراوانی را در قلب خود حس می کردم، آنجا را ترک کردم.
من هرچند به مدت کوتاه، خود را بخشی از این دره دلربا احساس کردم. برای من ، سفر به کلاش بیشتر یک افسانه شخصی از خود بود و خوشبختانه، من توانستم با حس آرامش به خانه برگردم