نماد سایت

سفر به پاکستان یا سفر به سرزمین لبخندها: از زبان یک بلاگر آلمانی

It's my last day in Pakistan

سفر همیشه چیزهای جدیدی را به ما من می آموزد. لبخند مردم محلی در سفر به پاکستان همواره مرا شگفت زده می کرد. لبخند زدن به گردشگر بخشی از فرهنگ مردم پاکستان است.

گوین نام یک گردشگر و بلاگر انگلیسی آلمانی است که برای بالا بردن سطح آگاهی و نیز سرگرمی، فیلم ها و نوشته هایی را از سفرهای خود تهیه می کند.


TravelComic پلت فرمی است که وی فیلمهایش را با متن ها و وبلاگ­ های مربوط به سفر خود به اشتراک می گذارد. گوین رویای سفر به 124 کشور را دارد که تا کنون به 43 کشور سفر کرده است.

در ادامه خاطرات سفر به پاکستان را از زبان این بلاگر انگلیسی می خوانیم

مشاهده لبخند در هر کجای پاکستان که باشی کار سختی نیست!

من نمی خواهم احساسی باشم اما می دانم وقتی چند سال بعد فیلم هایم از سفر به پاکستان را نگاه می کنم، بی شک اشک خواهم ریخت. زیرا پشت هر صحنه و پشت هر لبخند، افرادی را به یاد می آورم که این سفر لذت بخش را برایم ممکن ساختند.

افرادی که جاهای دیدنی و اطراف شهر را به من نشان دادند. افرادی که باعث شدند من احساس کنم در خانه خود هستم. غریبه هایی که درخواست سلفی می کنند. افرادی که شاید آنقدر ثرتمند نیستند اما  اصرار دارند که برای ناهار به خانه آن ها بروی و این لیست ادامه دارد….

در واقع من با وجود اینکه تجربه بالایی در سفر دارم در ابتدا از سفر به پاکستان می ترسیدم. اما به محض عبور از مرز پاکستان، مأموران پلیس مهاجرت با لبخند و یک فنجان چای از من استقبال کردند.

آنجا بود که فهمیدم مردم پاکستان بسیار مهربان و مهمان نوازند و درهمه حال لبخند بر لب دارند. در واقع مشاهده لبخند در هر کجای پاکستان که باشی کار سختی نیست!

آخرین روز من در پاکستان است و چه می توانم بگویم؟

من ناراحتم که قرار است این کشور را ترک کنم. من با پیش داوری های زیادی به اینجا آمده ام و با یک طرز فکر متفاوت از آنجا می روم.

در واقع من قصد سفر به پاکستان را نداشتم اما به دلیل اینکه کشور دیگری درخواست ویزای من را رد کرد، مجبور شدم در ابتدا به اینجا بیایم و صادقانه بگویم این بهترین .. بهترین تصمیمی بود که گرفتم.

من بدون هیچ طرحی به اینجا آمده ام و با دوستان زیادی آشنا شدم به نحوی که قصد دارم دوباره تجربه سفر به پاکستان را امتحان کنم.

 مردم پاکستان؛ متشکرم

پاکستان یک درس بزرگ به من آموخت و این قدرت را به من داد تا حرکت کنم و به خوبی و مهربانی انسان ها ایمان بیاورم. در روزهای ابتدایی سفر به پاکستان من مریض شدم و مردم بیشتر از خانواده خودم از من مراقبت کردند.

من کیف پولم را در اینجا گم کردم و 2 نفر از افراد محلی برای یافتن آن به من کمک زیادی کردند. من می خواستم تنها از سرویس بهداشتی یک خانه استفاده کنم اما آن ها اصرار داشتند که برای ناهار بمانم.

در پاکستان من نسبت به آنچه که قبلاً در زندگی ام دیده ام با انسان های با روح های سخاوتمندانه ملاقات کردم. با تشکر از شما پاکستانی ها! مردم پاکستان شما شگفت انگیز هستند دلم برایتان تنگ خواهد شد.

خروج از نسخه موبایل