سه رویا برای سفر به پاکستان، داستان یک دختر از جمهوری آذربایجان
هرکدام از ما از کودکی رویاهای زیادی داشته ایم. اما بخش عمده ای از آن را رویاپردازی سفر تشکیل می دهد. در این پست، رویای یک دختر آذربایجانی را برای سفر به پاکستان آمده است.
دقیقاً به یاد ندارم از چه زمانی شروع به رویاپردازی در مورد سفر به پاکستان کردم.
من یک دختر از جمهوری آذربایجان و تاریخ دان هستم. تاریخچه شبه قاره همیشه برای من جالب بوده و هست. من زیاد در مورد آن سرچ کرده و خوانده ام. اما یک روز در کتابفروشی کتاب “سه فنجان چای” را در مورد داستان هایی که در دره هونزا در شمال پاکستان اتفاق افتاده است، پیدا کردم. در آن لحظه بود که با خودم گفتم: سفر به پاکستان باید برای من اتفاق بیفتد!
من شروع به یافتن دوستانی از پاکستان و کشف این کشور زیبا از طریق مردمش کردم
نزدیکه به سه سال است که من قصد دارم به سرزمینی بیایم که خیلی وقت ها آن را در خواب دیدم اما هر سال یک مسئله پیش می آید. سال اول نتوانستم بیایم زیرا آنها گفتند: سفارت پاکستان در باکو ویزای توریستی نمی دهد و سفر من باید یک سفر تجاری یا همراه با دعوت نامه باشد.
من هیچ دوست و شخص تاجری را در آنجا ندارم که بتواند مرا دعوت کند. سال دوم بازهم نتوانستم بیایم. مشکل ویزا دوباره برای من تکرار شد. بعد از آن، من شروع به یافتن دوستانی از پاکستان و کشف این کشور زیبا از طریق مردمش کردم.
علاوه بر این، سال گذشته فهمیدم که به دلیل سیاست جدید دولت عمران خان، اخذ ویزای سفر به پاکستان برای شهروندان آذربایجانی، پ تسهیل شده است. خوشحالی آن لحظه برایم غیر قابل باور بود که نمی توانم با کلمات توضیح دهم و آن موقع دوباره برای سفر به پاکستان برنامه ریزی کردم
چرا سفر به پاکستان؟
همه از من این سوال را می پرسند. بنابراین من به عنوان یک تاریخ دان برای آن ها دلایلی را بیان می کنم که چرا باید به پاکستان بروم؟
1. پاکستان کنونی، مکان سه تمدن بزرگ باستانی و تاریخی است، یعنی تمدن مژنوجو دارو، هاراپا و گندارا (در بین 10 تمدن برتر جهان باستان ذکر شده است)
2. اگر کسی بخواهد نگاهی به شهری که در واقع ضربان قلب تصوف در جهان است، بیاندازد آن شهر مالتان در مرکز پاکستان است.
3. پاکستان به دلیل دره هونزا، دره های چیترال و سوات و سنت های شگفت انگیز و فرهنگ بی نظیر آنها، به نوعی اقامتگاه سرزمین جادویی و رویایی به نام گیلگیت-بالتستان است. من می توانم استدلال های بیشتری راجع به این دره ها مطرح کنم اما می خواهم در مورد لاهور هم صحبت کنم.
4. در طول تحصیلات تاریخی و جستجوی تمام تاریخ و فرهنگ امپراتوری مغول، من فهمیدم که بدون لاهور یادگیری کل تاریخ مغول غیرممکن خواهد بود. لاهور باید در فهرست برترین مکان های من برای بازدید باشد.
می دانید، من این احساس را دارم که عاشق یک شهر می شوید، حتی اگر اولین بار نام آن را می شنوید؟ که می گویند: لاهور لاهوره
چرا لاهور را قلب پاکستان می نامند؟ (بخش اول)
سفر به پاکستان یا تولد دوباره
من هرگز تصور نمی کردم که روزی برای بازدید از پاکستان و جذاب ترین مساجد آن یعنی مسجد بادشاهی و مسجد وزیرخان که در رویاهایم دیده ام، بروم.
آخرین رویایم را من در 21 فوریه 2020، صبح جمعه دیدم. این سومین بار بود که مسجد بادشاهی لاهور، پاکستان را می دیدم که در آن قدم می زنم. در آن صبح احساس کردم که لاهور برای مدتی است که مرا به سوی خود فرا می خواند و من دیگر نمی توانم صبر کنم.
من فقط روزهایم را می شمارم که چه زمانی فرصت برای بازدید از پاکستان و لاهور و فرهنگ عالی آن به دست می آورم. انشاءالله امسال، من باید به پاکستان سفر کنم زیرا احساس می کنم بعد از سفر به پاکستان به خصوص لاهور من دوباره به دنیا خواهم آمد.
